معنی خانه دار، صرفه جو، مقتصد, معنی خانه دار، صرفه جو، مقتصد, معنی oاji bاc، wcti [m، krتwb, معنی اصطلاح خانه دار، صرفه جو، مقتصد, معادل خانه دار، صرفه جو، مقتصد, خانه دار، صرفه جو، مقتصد چی میشه؟, خانه دار، صرفه جو، مقتصد یعنی چی؟, خانه دار، صرفه جو، مقتصد synonym, خانه دار، صرفه جو، مقتصد definition,